رابرت رودریگوئز، به کمک جیمز کامرون، آلیتا را با تکنیک CGI میسازد
فیلم سینمایی آلیتا : فرشته مبارز ( Alita: The Battle Angel ) محصول سال 2019 به تهیه کنندگی جیمز کامرون و کارگردانی روبرت رودریگوئز است که یکی از شاهکار های سینمای CGI در جهان می باشد، علاوه بر این داستان بسیار پخته و متفکرانه ای دارد و جذابیتش از آن جهت است که از نظر ساختاری، نگاه متفاوتی به مقوله هوش مصنوعی داشته است.
در این مقاله نظر بر آن است تا این فیلم مورد بحث و بررسی قرار گیرد، و ساخت آن ریشه یابی شود، چرا که آلیتا، که قسمت دوم آن قرار بود که در ماه اکتبر سال 2023 همزمان با روز ولنتاین اکران شود، یکی از پایه ها و کلاسیک های سینمای CGI جهان است.
به دلیل نقص فنی و کمبود تکنولوژی لازم برای بعضی از سکانس هایی که با پرده سبز کار شده بودند تکمیل فرایند فیلمسازی به کمی بعد تر موکول شد. اما در این بین کمپانی انیمیشن دیزنی آمادگی خود را برای ارائه این خدمات به سازندگان فیلم اعلام کرده و تکمیل تولید فیلم به جریان افتاده است.
البته لازم به ذکر است که اهمیت این فیلم تنها به دلیل استفاده ی پیشرفته از تکنیک سی جی آی نیست، بلکه این فیلم همانند دیگر شاهکارهای جیمز کامرون، از داستان، ساختار ، اندیشه و ساختمان بندی قدرتمندی برخوردار است. امید است که با بررسی و تحلیل این فیلم، راه به سوی شناخت صحیح از سینمای مدرن گشوده شود و راهگشای علاقمندان باشد.
تیزر فیلم آلیتا : فرشته مبارز 2
تولد آلیتا
داستان آلیتا چیست؟ فرشته مبارز کیست؟
برای اینکه با آلیتا، شخصیت اصلی فیلم رودریگوئز و کامرون آشنا بشیم، لازمه که بگردیم دنبال پیشینه آلیتا و با توجه به اینکه میدونیم فیلمنامه نویس آلیتا جیمز کامرون بوده، میریم و نگاه می کنیم به منبعی که جیمز کامرون برای طراحی و ساخت فیلم آلیتا، به عنوان یک فیلمنامه نویس و همینطور تهیه کننده بهش رجوع کرده.
فیلمنامه ای که جیمز کامرون نوشته و همینطور اسم فیلم آلیتا فرشته مبارز (Alita The Battle Angel) هست ، که الگوی اونو از یه سری مانگای ژاپنی نه قسمتی، به نام فرشته مبارز آلیتا ( Battle Angel Alita ) نوشته ی یوکیتو کیشیرو که در تمام دنیا طرفدارای زیادی داره.
مانگا یک نوع کتاب کمیک یا کتاب مصور هست که اصل سبک و سیاقش مال ژاپن هست. یعنی کتاب مصور سنتی ژاپن رو بهش میگن مانگا. آلیتا هم یک مانگا هست که نه قسمت داره. جیمز کامرون برای نوشتن فیلمنامه آلیتا از این مانگا ها استفاده کرده.
این مانگا یا کتاب مصور ژاپنی در ژانر سایبر پانک اکشن نوشته شده. به همین دلیل هم استفاده جیمز کامرون از این کتاب و داستان اون در نوشتن فیلم نامه فیلم آلیتا، باعث میشه که فیلم آلیتا هم در دسته فیلم های سایبرپانک قرار بگیره.
برای اینکه با سینمای سایبرپانک بیشتر آشنا بشید به مقاله ای که در مورد فیلم های سایبرپانک مراجعه کنید.
چگونه روبرت رودریگوئز کارگردان آلیتا شد؟ داستان از کجا شروع شد؟
روبرت رودریگوئز کیست؟
روبرت رودریگوئز یک کارگردان معروف و طراح جلوه های ویژه سینمایی است که از بدو ورودش به عالم سینما، بسیار شخصیت جنجال برانگریزی بوده است. بد نیست مختصری در مورد او و آثار او بدانیم.
روبرت آنتونی رودریگوئز، متولد 20 ژوئن سال 1968 (برابر با 17 خرداد ماه سال 1347) در منطقه تگزاس آمریکا است. رودریگوئز کارش را با سخت تیزهای تبلیغاتی شروع کرد و موفقیت بسیار بالایی را در این زمینه کسب کرد، ولی از آنجایی که به فیلم و سینما علاقه داشت، و از آنجایی که یک کابوس وحشی تمام عیار بود، به سبک و سیاق خود دست به فیلمسازی میزد و برای مراسم فرش قرمز فیلم ها همیشه با سر و وضع خاصی ظاهر میشد و همیشه اعتراض داشت.
از جمله بهترین فیلم های او که از شهرت جهانی به سزایی برخوردارند میتوان به سه گانه مکزیک :دسپرادو ، روزی روزگاری در مکزیک، شهر گناه، سیاره خشونت و آلیتا فرشته مبارز نام برد. رودریگوئز در ابتدا همکاری خود را با کوئنتین تارانتینو آغاز کرد و به قول ما نزد او به شاگردی و دستیاری پرداخت که ماحصل این همکاری ها را به وضوح در دستیاری و تهیه کنندگی او برای فیلم Death Proof اثر کوئنتین تارانتینو میشود دید.
ولی رودریگوئز یک دغدغه داشت که کاملا در تضاد با تمایلات تارانتینو بود، و آن استفاده از سی جی آی – CGI و استفاده از جلوه های ویژه در سینما است. لازم به ذکر است که روبرت رودریگوئز در حال حاضر به عنوان سوپروایزر تیم جلوه های ویژه جنگ ستارگان مشغول فعالیت است.
رودریگوئز همیشه با همه چیز سر جنگ و مخالفت داشت و حتی فیلم هایی که میساخت در پاسخ به کارگردانهای بزرگ بود و نقد آثار آنها. یکی از این فیلم های جنجالی او که در دوران پسا تارانتینویی خود ساخت و اتفاقا کوئنتین تارانتینو خودش هم در آن بازی کرد فیلم Planet of Terror یا سیاره خشونت بود.
این فیلم پر است از بازیگران رنگاوارنگ و سوژه های مختلف و نمیتوان به آن ژانر پایه و واحدی را نسبت داد. داستان فیلم در مورد نشر و گسترش یک ویروس مرگبار توسط ارتش در یک شهر است که توسط تعدادی از اهالی شهر پیگیری میشود. قهرمان داستان یک دختر رقاصه است که قد بلند و کشیده ای دارد. روند داستان ماجراهای مختلفی را سر راه این دختر رقم میزند و یک داستان پسا آخرالزمانی را به خشن ترین شکل ممکن خود در برابر تماشاگران به تصویر می کشد. حال و هوای اصلی فیلم، شبیه به فیلم های بی مووی دهه شصت است و همین حس و حال است که فیلم او را شبیه فیلم های تارانتینو انتقامجویانه می کند.
شری، نقش اصلی این فیلم، یک رقصنده استریپر است و اهل شنیدن حرف زور نیست. بنابراین از کار خود بیرون می آید و ماجرای پخش شدن ویروس مرگبار توسط ارتش باعث می شود تا او یک بار دیگر با دوست پسر کلاهبردار سابقش تیم شود و به مبارزه بپردازد. در این راه یکی از پاهای خود را از دست میدهد، در واقع یکی از انسانهای آلوده به ویروس از تن او جدا می کند. تا نیمه فیلم او به جای پای خود درست شبیه به کاپیتان هوک یک تکه چوب را یدک میکشد، ولی از جایی که نقطه اوج فیلم شروع می شود، دوست پسرش ری، به جای پای او برایش یک مسلسل قرار میدهد و او به جای اینکه از لنگی پای خود رنج ببرد، همچو یک تفنگ غرنده برای از بین بردن دشمنان و نبرد و با آنها از آن استفاده می کند.
جیمز کامرون با توجه به اینکه از توانایی های روبرت رودریگوئز خبر داشت، و با توجه به تصویر خلق شده از ذهن خلاق روبرت رودریگوئز که در فیلم سیاره خشونت در قالب کاراکتر شری با آن روبرو شده بود، به نوشتن فیلمنامه فیلم آلیتا پرداخت و از روبرت رودریگوئز خواست تا در ساخت و کارگردانی این فیلم با او همکاری کند.
در واقع می شود گفت کاراکتر آلیتا، برگرفته از کاراکتر شری، کاراکتر ساخته و پرداخته ذهن روبرت رودریگوئز در فیلم سیاره خشونت یعنی شری است. منتهی اتفاقی که اینجا می افتد، کاراکتر آلیتا به هیچ عنوان از جرگه خلاف و تباهی بر نمیخیزد، کاراکتر آلیتا از یک نابودی فیزیکی بلند میشود، از یک نیستی و از یک ذباله دانی و تنها چیزی که از او باقیمانده است همان مغز کاملا انسانی اوست.
اگر در فیلم سیاره ترور ، روبرت رودریگوئز، به جای پای چلاق شری، از تفنگ استفاده کرده بود، اینجا برای آلیتا یک بدن سایبری، یا یک سایبورگ متصور شده است. بنابراین جیمز کامرون با نوشتن فیلمنامه آلیتا و شروع به همکاری با روبرت رودریگوئز، به او این فرصت را میدهد تا به شکل بهتر و شکیل تری به کاراکتری که در ذهنش ساخته است بپردازد و آن را از آن همه هیاهوی یک دنیای دیوانه و بیمار، به دنیای تاریکی از آینده ببرد و او را وادار کند تا با عشق و والا ترین خصائل انسانی برگرفته از یک مغز کاملا انسانی، در فضایی مملو از هوش مصنوعی با تاریکی ها به مبارزه برخیزد.